Web Analytics Made Easy - Statcounter

 همشهری آنلاین- منیر گرجی: جوان بود و هنوز سنش به جبهه و جنگ قد نمی‌داد. چند روز بیشتر به روز سالگرد پدر شهیدش نمانده و او تنها فکری که در سر داشت این بود که به چه شکل می‌تواند شناسنامه‌اش را دستکاری کند تا بتواند به جبهه برود. تا اینکه بالاخره توانست اجازه ورود به جبهه را از بسیج مسجد محله‌اش بگیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنها آن زمان در محله نارمک زندگی می‌کردند، محله‌ای که اکثر جوانانش مشتاق رفتن به جبهه بودند. «سید محمد میرعلی مرتضایی» جوان آن زمان قهرمان داستان واقعی ما است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

او می‌خواست هر طور شده به جبهه برود، دفاع کند، شهید شود یا در نهایت سالم یا مجروح به وطنش باز گردد اما هیچ موقع به فکر مفقودالاثری یا اسارت نبود. یعنی همه جا می‌گفت محال است که من اسیر شوم، مگر کسی می‌تواند من را اسیر کند. اما غافل از این بود که جنگ با کسی شوخی ندارد و او مصادف با سالگرد شهادت پدرش به اسارت درآمد. دوستان و خانواده‌اش هم تا چند ماه از او بی‌اطلاع بودند و صلیب سرخ خبر از مفقودی‌اش می‌داد. حالا او مهمان همشهری محله شده تا خاطرات آن روزها را مرور کنیم.  

 شما که با شهادت پدرتان دین خود را به میهن ادا کرده بودید، چه اصراری داشتید به جبهه بروید؟  


من در خانواده‌ای رشد کرده بودم که جبهه، جنگ و ایثار برایمان افتخار بود. آن زمان پدرم با ۵۷ سال سن در ۳ عملیات سنگین حضور داشت و در آخرین عملیات به شهادت رسید. البته تا مدتی مفقودالاثر بود و پس از ۱۰ ماه متوجه شدیم به شهادت رسیده است. همزمان من و برادر بزرگم هم عازم جبهه شده بودیم و اصلاً به این فکر نمی‌کردیم که چون پدر در این راه شهید شده ما نباید این راه را ادامه دهیم بلکه عزم ما را جزم‌تر می‌کرد. از طرفی آن زمان تمامی جوانان شوق و شور جبهه را در سر داشتند و فقط مختص افراد خاصی نبود.  


 مادرتان که داغ همسر دیده بود با اعزام شما مخالفتی نداشت؟  


خدا رحمت کند مادرم را، ۴ سالی می‌شود در میان ما نیست. وجودش برای ما نعمتی بود، او خودش یکی از مشوقان ما بود. در محل پای ثابت مساجد محل بود و برای رزمندگان کار بسته‌بندی مواد غذایی و هدایایی که مردم می‌فرستاند را به عهده داشت. به جرئت می‌گویم که این حمایت‌های مادر بود که به ما شهامت و جرئت می‌داد. فرهنگ شهادت و در برابر دشمن ایستادن برای خانواده ما ارزش بود.  


 از دوران اســــارت برایمان بگویید؟  


واقعاً به فکر هر اتفاقی بودم به جز اسارت. اوایل اسفند بود که اعزام شدم و چون دوره بسیج را گذرانده بودم و با دوره امداد و نجات هم آشنایی داشتم ما را به خط مقدم فرستادند. خیلی دوست داشتم هرچه زودتر به عملیات بروم، تا اینکه روزهای آخر اسفند برای عملیات بدر ما را آماده کردند. عملیات‌ها همه در تاریکی شب بود و ما از سر شب در جاده بصره العماره در رفت و آمد بودیم تا اینکه مورد اصابت خمپاره قرار گرفتم و همین سبب شد که سرعت از من گرفته شود. آن موقع نمی‌دانستم چه شده و فقط سوزش بسیار شدیدی را در پای چپم حس می‌کردم. همرزمانم به نوعی می‌خواستند من را حمل کنند. حتی یکی از دوستان من را تا چندمتر با خود حمل کرد اما آنقدر او را قسم دادم تا من را درون یک سنگر گذاشت و رفت برایم امدادگر بیاورد. اما همین که از من دور شد صدای گلوله‌ای آمد که احساس می‌کنم همان سبب شهادت همرزمم شد. بعد که هوا روشن شد توسط نیروهای عراقی به اسارت در آمدم.  


 گویا خانواده فکر می‌کردند که مفقود شده‌اید چگونه فهمیدند که زنده و در اسارتید؟  


پس از اسارت از شدت درد و سوزش پایم یک هفته در بیمارستان‌های عراق تحت عمل جراحی قرار گرفتم و از ناحیه ران پایم را بریدند. تا مدتی که بیمارستان بودم و تا ۴ ماه هم هیچ راهی نبود که به خانواده اطلاع دهم تا اینکه توسط صلیب سرخ و مصاحبه رادیویی که به ما دیکته می‌شد فقط خودمان را معرفی کردیم با نام پدر، که حداقل کسی صدای ما را بشنود و به خانواده اعلام کند. از این طریق یکی از دوستان صدای من را شنیده و به اطلاع خانواده رسانده بود. تا اینکه دیگر جنگ به پایان رسید و ما تا زمانی که به کشور باز نگشته بودیم می‌توانستیم هر ۲ ماه یک بار توسط صلیب سرخ با خانواده نامه‌نگاری داشته باشیم.  


 دوران اسارت شما چقدر طول کشید؟ و چطور سختی‌ها را تحمل می‌کردید؟  


من ۴ سال در اسارت بودم و در این مدت جز با نماز و روزه و دعا چیزی آراممان نمی‌کرد.  حتی اجازه برگزاری نماز جمعه نداشتیم اما از اینکه در کشور عراق بودیم و در نزدیکی خود کربلا را حس می‌کردیم و به یاد امام حسین(ع) و واقعه عاشورا می‌افتادیم احساس آرامش می‌کردیم. با اینکه جنگ تمام شده بود اما به هر حال توسط عراقی‌ها محدود می‌شدیم تا اینکه قرار شد کسانی که دچار نقص عضو هستند زودتر به میهن بازگردند و من هم جزو این افراد بودم و سال ۶۷ به میهن بازگشتم.  


 به‌عنوان آخرین سؤال، از باز گشتتان به کشور بگویید؟ حال و هوای محله و خانواده چطور بود؟  


از حال مادرم بگویم که وقتی من را بدون پا دید دگرگون شد. هر چند که در نامه‌هایم گفته بودم پایم را از دست داده‌ام اما مشاهده صحنه برایشان شکل دیگری بود. اهل محله هم برای ورودم سنگ تمام گذاشته بودند، با آمدنم شرمنده برخی خانواده‌های شهدا شدم. خانواده مفقودان تا مدت‌ها به دیدن من می‌آمدند و عکس فرزندانشان را نشان می‌دادند. به آغوش خانواده برگشتن برایم شیرینی خاصی داشت اما ۴ سال از بهترین دوران زندگی‌ام را در عراق با آن سختی‌هایش گذراندم به دلیل وجود کربلای معلی و روحیه ایثار و همدلی اسرا در عراق بود.  

روایت سید «احمد مرتضایی» از برادر آزاده‌اش


محمد ۶ سال از من کوچک‌تر است، آن زمان خیلی دوست داشت به جبهه برود و بالاخره موفق شد. او اوایل اسفند ۶۳ عازم شد و ما از اواخر اسفند دیگر خبری از او نداشتیم، صلیب سرخ هم مراجعه کردیم اما نه خبر شهادت و نه خبری از اسارت به ما می‌دادند، فقط به ما گفتند او مفقودالاثر است و همین موضوع هم برای پدرمان پیش آمده بود. تا اینکه پس از ۴ ماه یکی از دوستان به ما گفت که صدای او را از رادیو شنیده و من هم با پیگیری‌هایی که انجام دادم متوجه اسارت برادرم شدم. و بالاخره نامه‌ای از او به دستمان رسید و در نامه‌هایی که می‌فرستاد به من گفت که پایش را از دست داده و من هم به خانواده اطلاع دادم. زمانی هم که از اسارت آزاد شد هم‌محله‌ای‌ها و دوستان و امامان جماعت مساجد محله ما را شرمنده کردند.  

__________________________________________________

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۴ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۸/۲۱*


 

کد خبر 769142

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۱۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تصویب لایحه کاهش هزینه پروانه و عوارض ساختمانی در شیراز

سخنگوی شورای اسلامی شهر شیراز از تصویب لایحه کاهش هزینه پروانه و عوارض ساختمانی در راستای فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر حمایت از خانواده و جوانی جمعیت خبر داد. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، سیده مریم حسینی در صحن شورای امروز شیراز اظهار کرد: لایحه شهرداری شیراز درخصوص کاهش هزینه پروانه و عوارض ساختمانی در راستای حمایت از خانواده و جوانی جمعیت به تصویب شورای اسلامی شهر شیراز رسید.

به گفته حسینی، شهرداری شیراز بنا بر این مصوبه مکلف است هزینه صدور پروانه و عوارض ساختمانی را صرفا جهت کاربری مسکونی به میزان 10 درصد برای خانواده‌های دارای حداقل 3 فرزند زیر 20 سال تخفیف دهد.

وی اضافه کرد: این معافیت فوق فقط یک بار و تا متراژ 200 متر مربع زیربنای مفید در شهر شیراز قابل اعمال است. عضو هیئت‌رئیسه شورای اسلامی شهر شیراز بیان کرد: عناوین هزینه و عوارض پروانه ساختمانی مشمول مصوبه شامل: "عوارض‌های صدور پروانه ساختمانی زیربنا، عوارض‌های تراکم تا حد مجاز طبق مصوبات مراجع تصویب کننده طرح‌های توسعه شهری و کمیسیون ماده 5، اصلاح فرآیند صدور پروانه ساختمانی، بهای خدمات کارشناسی و فنی و بهای خدمات مدیریت نظارت بر جمع‌آوری و حمل نخاله‌های ساختمانی است. 

حسینی گفت: شهرداری شیراز گزارش 100 درصد تخفیف‌های مربوط به پروانه ساختمانی موضوع این مصوبه را جهت تأمین از محل منابع عمومی در بودجه‌های سنواتی به دولت ارسال کند. 

وی افزود: برای خانواده‌هایی که فرزند چهارم و بیشتر متولد 1402.01.01 و بعد از آن باشند، به ازای فرزند چهارم 10 درصد، به ازای فرزند پنجم 20 درصد و به ازای فرزند ششم و بیشتر از آن 30 درصد مازاد بر 10 درصد تکلیف ردیف اول توسط شهرداری مشمول معافیت عوارض پروانه ساختمانی شوند.

سخنگوی شورای اسلامی شهر شیراز بیان کرد: مؤدیان مشمول تخفیف مندرج در این مصوبه، مشمول سایر کاهش عوارض و بهای خدمات سالیانه شهرداری نیز می‌شوند. حسینی گفت: شهرداری مکلف است شیوه نامه اجرایی این ماده واحده را ظرف حداکثر یک ماه آینده تدوین و جهت تأیید به شورا ارائه کند.

انتهای پیام/424

دیگر خبرها

  • تصویب لایحه کاهش هزینه پروانه و عوارض ساختمانی در شیراز
  • مسئول «پلیس اسلامی داعش» در عراق به دام افتاد
  • فدریکو والورده: مقابل منچسترسیتی تا سرحد مرگ خسته شده بودم
  • قهرمان لیگ برتر ایران همزمان فدراسیون و AFC را تهدید کرد
  • قهرمان لیگ برتر و تهدید توامان فدراسیون و AFC!
  • تامین زمین ۲۰۰ مشمول جوانی جمعیت در نجف آباد
  • خانوادهٔ شهید «نسیم افغانی» شناسایی شد
  • تسهیلات خاص برای خانواده‌های دارای فرزند چندقلو
  • بهزیستی چه خدماتی به «خانواده‌های دارای فرزند چندقلو» می دهد؟
  • اختصاص ۱۰۰ قطعه زمین در بینالود به خانواده‌های دارای ۴ فرزند